هفته ي بيست و پنجم
بيست و پنج هفتگيت مبارك عشقمممممممممممممم
رادين عزيزم بالاخره 25 هفته شد ، روزهاي پر از استرس و توام با لذت رو گذرونديم ،ديگه نفس مامان چيزي نمونده.
الان كه دارم اينا رو برات مي نويسم تو وجود من هستي و داري با ضربه هايي كه بهم ميزني منو غرق لذت ميكني.
خدايا ازت ممنونم كه همچين حسي رو به من بخشيدي.
جونم برات بگه كه بالاخره وسايل خوشگل شما رو كه به خاله جون شيرين سفارش داده بودم به دستم رسيد. اگه بدوني چقدر خوشگل و دوست داشتني هستن ، من كه از ديدنشون دلم سير نميشه و از الان بيصبرانه و مشتاقانه تر در انتظار تولدت هستم . مامان كه هميشه عاشق لباس و وسايل نوزاد بود حالا با ديدن وسايل كوچول موچول نازم غرق شادي ميشم.
انشالله كه فرشته ي آسمونيم صحيح و سالم زميني بشه ، خدايا ازت ممنونم كه اين فرشته رو به ما هديه دادي.
راستي يه روز با بابايي يعني سه تايي خريد رفتيم و براي كمتر كردن دردهاي مامان ، يه گن بارداري خريدم حالا كه استفاده ميكنم مي بينم چقدر دل درد و كمردردم بهتر شده در ضمن مامان ديگه شلوار بارداري مي پوشه ديگه يواش يواش داري براي خودت جا باز ميكني عروسكم.
البته هنوز تو محل كار مامان ، راز مامان شدنم رو نميدونن ، هنوز نميدونن كه مامان شهره ديگه يه تودلي عزيز دردونه داره.
جونم برات بگه كه گاهي شما هم با تنبلي و تكون نخوردن هات ، مامان رو حسابي نصف جون ميكني. منم اين جور مواقع سريع به بابايي زنگ ميزنم و اون بنده ي خدا هم كه بدتر از مامان هست و خلاصه نتيجه اينكه راهي بيمارستان آبان ميشيم تا اونجا ضربان قلب شما را چك كنند و خيالمون راحت بشه. حالا بماند اينكه تا به بيمارستان برسيم چي ميكشم ولي در آخر با خيال راحت بر مي گرديم.
عشقم خيلي دوستت دارم
حالا ببينيم تو اين هفته چه تغييري كردي :
اندازه كودك شما از سر تا پاشنه پا حدود 34.3 سانتی متر شده است. وزن او (كه حدود 680 گرم است) خیلی زیاد به نظر نمی رسد اما او به زودی كمی بافت چربی می آورد و قیافه باریك و نحیف او تغییر خواهد كرد، پوست نسبتا چروكیده او صاف می شود و شباهت او به یك نوزاد كامل بیشتر و بیشتر خواهد شد. احتمالا اكنون می توان موهای او را دید كه هم رنگ و هم حالت گرفته اند، هر چند كه رنگ و حالت موهای او ممكن است بعد از تولد تغییر كنند.