بهترین هدیه ی خدا
نی نی گلم باید مامان رو ببخشید که دیر شروع به نوشتن کردم آخه درست امروز شما ١٢ هفته و ٦ روزه که تو دل مامانی هستی و مامانی هنوز وقت نکرده برای شما بنویسه ولی قول میدم از اول تا الان مو به مو بنویسم و از این به بعد هم زوده زود بنویسم گلم .
عزیز دل مامانی ،روز سه شنبه ٢٦ اردیبهشت ماه بود که جواب آزمایش بارداری مامان مثبت شد ،خدایا شکرت از اینکه نی نی دوست داشتنی به من بخشیدی ،ایشاله که صحیح و سالم باشه عزیز دردونه ی مامان .
روز چهارشنبه ٢٧ اردیبهشت ماه به مطب دکتر پاکروش رفتم چون تو آزمایش بارداری روز قبلم مقدار بتا پایین بود دوباره برام آزمایش بارداری نوشت ،مامانی هم برای دادن آزمایش به بیمارستان آبان رفت ،تا جواب آزمایش آماده بشه فقط خدا میدونه چقدر دلشوره و استرس داشتم ،خدا رو شکر بتای روز قبلم ٥٥ بود و بتای امروزم ١٨٥ شده بود که به مطب برگشتم و دکتر و دستیاراش به مامانی تبریک گفتن و مامانی غرق در شادی و سرور بود ،نمیدونی گلم چه حسی داشتم ،مثل اینکه تموم دنیا رو به مامان دادن و واقعا هم همینطوره ، فقط از خدا سلامتی شما نی نی گلم رو خواستم که خودش ایشاله شما رو برام صحیح و سالم حفظ کنه. دکتر برام داروهام رو نوشت و خلاصه بهم گفت باید سرم بزنم ، مامان اولین سرم رو تو روز پنجشنبه ٢٨ اردیبهشت ماه تو بیمارستان آبان بخش زایمان تزریق کرد ،منتها تنها تو بخش بودم و کل سرم مامانی حدود ٥ یا ٦ ساعت طول کشید که فقط بخاطر وجود شما عزیز دل سختی هاش رو تحمل کردم ،از خدا خواستم فقط فقط فقط نی نی گلم رو صحیح و سالم حفظ کنه و به مامانی تحمل سختی ها و مشکلات رو بده ایشاله .