لحظات پر از استرس
سلام جیگر مامان ،لوبیای کوچیک مامی ، قربونت برممممممممممممممممممممممم
عزیز دلم برات تعریف کنم که مامی روز شنبه ٢٧ خرداد وقت دکتر داشت ،اگه بدونی مامی چقدر استرس داره تا هر دفعه به مطب دکتر برسه و خبر سلامتی تو فرشته ی عزیزم رو بشنوم خندون میشم .
خدا رو شکر دکتر گفت همه چیز خوبه و ضربان قلب شما عسلی رو چک کرد و عزیز دردونه ی مامان صحیح و سالم بود.
قرار شد دوباره دو هفته دیگه برای بررسی وضعیت گلم مطب دکتر بریم ، ایشاله که همه چیز همینطور بخوبی پیش بره عزیزمممممممممممممممممم
سلام به روی مثل ماه نفسم ، ایشاله که خوب و صحیح و سالم باشی و سفت و محکم به مامی چسبیده باشی گلم، دوباره وقت دکتر مامی رسید روز سه شنبه ١٣ تیر ماه شد از صبح همش استرس دارم ، از خدا فقط سلامتی عزیز دردونه ی عزیزم رو میخوام ، ساعت ٥:٣٠ وقت دکتر دارم خلاصه با کلی استرس و گفتن ذکر جهت آرامش به خودم و همینطور به شما عزیز دلم وارد اتاق دکتر میشم ، بازم خدا رو شکر ،خدا رو صد هزار مرتبه شکر که همه چیز خوب بود و دوباره دکتر برام سرم نوشت و همینطور قرار شد برای روز شنبه ١٧ تیرماه سونو ان تی بدم ، مامی دیگه حاضره برای سلامتی شما هر کاری رو انجام بده و هر سختی رو تحمل کنه ، قربونت برممممممممممممم