رادين عزيزمرادين عزيزم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

عزيز دردونه ي مامی و بابایی

سونوي NT

1391/4/29 12:41
نویسنده : شهره
882 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسک مامی ، از خدا میخوام که صحیح و سالم باشی ، امروز من و بابایی قراره عصری برای انجام سونوی ان تی به مرکز جراحی سهند مراجعه کنیم ، چند روزی میشه از استرس و دلشوره مردم و زنده شدم عزیزم . ایشاله که در پناه خدای مهربون صحیح و سلامت باشی لوبیای مامی . خیلی مامی دلش میخواد جنسیت شما رو بدونه آخه وقتی باهات صحبت میکنم نمیدونم پسملی صدات کنم یا دخملی ، البته که سلامتیت و وجودت برای ما مهمه عزیزم و الا چه دخمل طلا باشی چه پسمل قند عسل باشی من و بابایی عاشقتیممممممممممممممممم   تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

عصر بابایی اومد محل کار مامی و با هم به سمت مرکز جراحی سهند رفتیم ، توی راه فقط سکوت کرده بودم آخه وقتی مامی دلشوره داره حرفی نمیزنه و بابایی از روی قیافه ام فهمید و گفت توکل به خدا داشته باش ، منم عزیزم از خدا سلامتی شما نفسم رو خواستم ، خدایا توکل و امیدم فقط به توست.

روی تخت که خوابیدم بابایی هم بغل تخت روی صندلی نشست و آقای دکتر سونو رو شروع کرد ، دیدم بابایی داره زیر لب چیزی میگه فهمیدم خود بابائیت هم استرس داره و فقط میخواد منو آروم کنه ،دیگه چشمام پر از اشک شده بود و زیر لب دعا میکردم که دکتر خدا رو شکر خبر از سلامتی نونوی گلم رو داد .آخ جونممممممممممم  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

اینم مامی جون گزارش سونوی ان تی و عکسش رو برات میزارم :

مامان جونم تو سونو مشخص شد که لوبیای مامی ١١ هفته و ٦ روزش هست و تاریخ زایمان مامی رو آقای دکتر ٣٠ دی ماه سال ٩١ زد ، ایشاله که به موقع و صحیح و سالم بدنیا بیای کوچولوی عزیز من.بوسسسسسس  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

لوبیای کوچولوی مامان ،قربونت برم قرار شد دوباره مامی روز سه شنبه ٢٠ تیرماه سرم بزنه ، هنوز برای مامی پرونده تو سازمان ثبت اسناد پزشکی تشکیل ندادن و تا الان با سلام و صلوات تونستیم سرم ها رو بگیرم ، بزار برات تعریف کنم که سه شنبه ای چه مشکلی پیش اومد ،برای گرفتن سرم ها تصمیم گرفتم برخلاف همیشه بابایی رو همراهی کنم ، بابای مهربونت گفت که نیا و من هر موقع سرم رو گرفتم میام دنبالت و با هم بیمارستان آبان میریم منتها مامی لجوج شما حرف گوش نکرد و مثلا خواستم بابایی رو همراهی کنم و اونجا صحبت کنم تا بلکه پرونده تشکیل بدن و برای سری های دیگه با خیال راحت بتونیم سرم رو تحویل بگیرم منتها رفتن مامی با گریه همراه شد چون پرونده که تشکیل نشد هیچی و گفتن باید آزاد بگیرین ،بابایی هم که گریه ی منو دید کلی قاطی کرد و اعصابش بهم ریخت و گفت آزاد میزنیم فدای سر نونوی عزیزمون و خودت . خلاصه روز خیلی بدی بود با بابایی به هلال احمر مراجعه کردیم و سرم ها رو با هزینه ی خیلی بالاتر و قیمت آزاد خریدیم .بقول بابایی فدای سر نونوی لوبیایی عزیزمون.

تا حالاش که خدا کمک کرده و همیشه پشت و پناهم بوده بازم از خدا خواستم تا کارم رو در این مورد هم راه بندازه ایشاله . نی نی گلم شما هم دعا کن مامی قربون شکل ماهت بره.

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

مامی برای عزیز دلم بگم که دوباره روز چهارشنبه ٤ مرداد ماه وقت دکتر پاکروش رو دارم آخه باید این سری نتیجه سونو ان تی و آزمایش غربالگری اول رو براش ببرم ، امیدوارم که همه چیز بخوبی پیش بره نونوی کلوچه ای مامی که مثل قند شیرینی ، بوسسسسسسسسسسس  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

جيگر مامان
19 مهر 91 12:28
سلام خدارو شكر سالمه و سايه يه مامان و باباي خوبم رو سرشه براي ما هم دعا كن
مامان نوشی
24 مهر 91 15:47
انشاالله که همیشه سالم و سلامت زیر سایه مامان و بابا جونش باشه